قنادباشی: خیزشها را عقیم کردند/ مهرههای حکام قبلی هنوز برسر کار هستند/ بایکوت واقعیت هنوز ادامه دارد
تاریخ انتشار: ۹ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۸۲۵۵۹۹
«جعفر قنادباشی» تحلیلگر مسائل آفریقا در تشریح اوضاع و احوال فعلی کشورهای عربی همزمان با فرا رسیدن دهمین سالگرد بهار عربی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: با گذشت ۱۰ سال از وقایع سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ میلادی در کشورهای شمال آفریقا که منشأ آن در تونس بود و سپس در مصر و لیبی مشاهده شد، بسیاری بر این عقیده هستند که بهار عربی و انقلابهایی که در بستر آن رخ داد، به نوعی با بنبست مواجه شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: در این میان باید توجه داشت که انقلابها اساساً در بهار عربی ناتمام بودند و به نوعی یک فروریزش داخلی را شاهد بودیم که البته خلق این رخداد به دلیل اعمال سرکوبهای چند لایه بود. به عنوان مثال ما در مصر شاهد آن بودیم که انواع و اقسام سرکوبها علیه معترضان به وقوع پیوست و حتی اسناد موجود به نوعی نشان میدهد که اعمال خشونت در قاهره نسبت به سایر کشورهای دیگر بسیار بالاتر بوده است. در تونس هم بهرغم آنکه جرقه خیزش مردمی به دلیل خودسوزی «محمد بوعزیزی»، شهروند و جوان دستفروش تونسی زده شده بود اما در نهایت «زینالعابدین بن علی»، رئیسجمهور تونس از قدرت کنار رفت ولی آینده این انقلاب به یغما رفت. نکته بسیار مهم این است که حالا و با گذشت ۱۰ سال از آن روزها، اگر به مصر یا تونس نگاهی گذرا بیندازیم، میبینیم که در هر دو کشور پالایشهای سیاسی صورت نگرفت.
این کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد: واقعیت این است که در مصر و تونس همچنان مهرههای حکام قبلی بر سر کار هستند که این نشان میدهد فساد و استبداد همچنان دراین کشورها وجود دارد و صرفاً رونمای آن تغییر کرده است. به عنوان مثال جوانان مصر که در بهار عربی حضور داشتند همین حالا معتقدند که حکومت مصر از حسنی مبارک که یک ژنرال بود به یک فرد نظامی دیگر یعنی «عبدالفتاح السیسی» منتقل شد و در این میان «محمد مُرسی» قربانی این روند شد. در اصل قرار بود تا در این کشورها خانهتکانی انجام شود اما بازهم خروجی آن مثبت نبود. در تونس اتحادیه مشاغل توانست اوضاع رابه نفع خود مهندسی کند و همین موضوع باعث شد تا بقایای حکومت بنعلی در این کشور مجدداً قدرت را در دست بگیرند و این داستان همچنان ادامه دارد. لذا معتقدم که حالا تمام انقلابهایی که در سال ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ انجام شد، به نوعی عقیم شدند.
قنادباشی افزود: در لیبی شاهد آن بودیم که «معمر قذافی» توسط مردم به زیر کشیده شد و هیچکس در این کشور وجود نداشت تا اوضاع را مدیریت کند. در نهایت دخالت خارجیها مانند بریتانیا، آمریکا و حتی فرانسویها باعث شد تا این کشور دوپاره شود و هنوز هم درگیریها در آن با شکل و شمایل مختلف ادامه دارد. در لیبی نه تنها ذخیره طلاهای قذافی با ارزشهای چند ۱۰ میلیاردی توسط بریتانیا به غارت برده شد، بلکه اوضاع به گونهای از سوی غربیها مدیریت شد تا آنها بتوانند به منابع انرژی این کشور دسترسی پیدا کنند. اینها به خوبی نشان میدهد که نه تنها این مهرهها از خارج حمایت میشوند، بلکه این روند موجب شده تا انقلابهایی که به دنبال اصلاحات بودند، منحرف شوند. بر این اساس باید بگویم این قیامها به نوعی تبدیل به قیام نشدند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: با گذشت ۱۰ سال همچنان نارضایتی، مشکلات معیشتی، استبداد و سرکوب به علاوه نقضهای کامل حقوقبشر همچنان وجود دارد و ما شاهد سلسله مشکلات مشخص در این کشورها هستیم. به عنوان نمونه در تونس ما شاهد آن هستیم که حدود دو هفته است که در این کشور اعتراضها ادامه دارد و حتی رئیسجمهوری این کشور، طرح اصلاحات نخستوزیر را قبول نکرده است. این مسائل به خوبی نشان میدهد که ساختارهای دیکتاتوری در این کشورها با گذشت ۱۰ سال همچنان پابرجاست و به نوعی شاهد ادامه آن هستیم. این در حالیست که غربیها در حال سیاهنمایی این انقلابها هستند؛ به گونهای که آنها همچنان اعلام میکنند که معترضان دست به خشونت بیش از حد زدهاند و پا را تا جایی فراتر گذاشتهاند که به معترضان برچسب تروریسم زدهاند. بر این اساس باید گفت که بایکوت این انقلابها همچنان ادامه دارد.
منبع: ایلنا
کلیدواژه: محمد مرسی مصر تونس عبدالفتاح السیسی زین العابدین بن علی بهار عربی گذشت ۱۰ سال نشان می دهد انقلاب ها بهار عربی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۸۲۵۵۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بهبود اقتصادی؛ از میدان «واقعیت» تا میدان «تصویر»
در سالهای اخیر و پس از پایان ظرفیت پروژه جنگ اقتصادی در فضای واقعیت اقتصاد ایران، آمریکاییها به دنبال تشدید اثرات تحریم در فضای ذهنی اقتصاد یا به تعبیری «فرا اقتصاد ایران» بودهاند.
به گزارش ایسنا، محمد اسکندری، کارشناس رسانه در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: رهبر معظم انقلاب اسلامی طی یک دهه گذشته با یک نگاه راهبردی تلاش داشتهاند تا حمایت از تولید داخل و رونق اقتصادی را به «گفتمان غالب» کشور تبدیل کنند. در راستای دستیابی به این هدف که تحقق آن میتواند «قدرت ملی» را دستخوش یک تحول شگرف کند عمدتاً - و البته بدرستی - راهکارهای اقتصادی مورد توجه بوده است. با این حال به نظر میرسد که یکی از ابعاد مغفول در زمینه دستیابی به هدف مهم «جهش تولید» آن هم در چهارچوب بهرهگیری از مشارکت مردم، «بر ساختن سیمای اقتصاد ایران» است.
واقعیت آن است که کشور ما طی چهار دهه گذشته تحت فشارهای اقتصادی رقبا و دشمنان خود قرار داشته است، با این حال در یک دهه گذشته عملاً ما درگیر یک «جنگ تمام عیار اقتصادی» بودهایم. هدف اصلی این جنگ، فروپاشی اقتصاد ایران و به تبع آن افزایش فشارهای مردمی به حاکمیت و در نهایت تسلیم شدن نظام در برابر زیادهخواهیهای دشمن است. فراموش نمیکنیم که وزیر خارجه وقت آمریکا پیشتر به صراحت گفته بود: «ایران اگر میخواهد مردمش غذا بخورند باید به حرف آمریکا گوش کند!»
با این حال به نظر میرسد جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران دو رکن اساسی دارد؛ رکنی در واقعیت اقتصاد ایران و رکنی در تصویر اقتصاد ایران. در عرصه واقعیت اقتصاد ایران باید گفت آمریکاییها تقریباً تمامی تیرهای در چنته خود را به سمت اقتصاد ایران پرتاب کردهاند و اگر جرمی هم باقی مانده است که در این جنگ نامشروع مرتکب نشدهاند به این دلیل است که توانایی ارتکاب آن را ندارند. به اذعان خود آمریکاییها ایران اکنون در عرصه صنایع دفاعی، هستهای، انرژی، بانکی، کشتیرانی، تجارت بینالمللی، بیمه، فلزات، معادن و حتی تبادلهای علمی و... تحریم است و تقریباً آنها هدفی برای تحریم در ایران باقی نگذاشتهاند. اما با وجود تمام این تحریمها، هدف اصلی تحریم که فروپاشی اقتصاد ایران بوده محقق نشده است. البته این سیل تحریم برای کشور هزینهها و فرصتهایی با خود به همراه آورده است.
اما در سالهای اخیر و پس از پایان ظرفیت پروژه جنگ اقتصادی در فضای واقعیت اقتصاد ایران، آمریکاییها به دنبال تشدید اثرات تحریم در فضای ذهنی اقتصاد یا به تعبیری «فرا اقتصاد ایران» بودهاند. متأسفانه یکی از پاس گلهای دولت قبلی به دشمن نیز شرطیسازی اقتصاد ایران نسبت به لبخند و تلخند دشمن بود؛ خطایی راهبردی که اثرات و پیامدهای شومی همچون سقوط ۱۰ برابری ارزش پول ملی در دهه ۹۰ را در پی داشت.
کارشناسان حوزه اقتصادی براین باورند که اقتصاد به عنوان معادله بین طرف عرضه و تقاضا میتواند تحت تأثیر مؤلفههای ذهنی، شناختی و ادراکی در سطوح فردی و جمعی باشد. سادهترین مثال اثر تصویر اقتصاد بر واقعیت اقتصاد را میتوان در مفهوم «تورم انتظاری و انتظارات تورمی» دانست. بر اساس این مفهوم درک و استنباط کنشگران اقتصادی از معادلات اقتصادی آینده - که میتواند صحیح یا ناصحیح باشد - بر معادلات واقعی اقتصاد در زمان حال و آینده اثرگذار خواهد بود.
در شرایط کنونی نیز ما شاهد یک شکاف بین واقعیتهای اقتصاد ایران و تصویر آن و آینده اقتصاد ایران هستیم. آمارهای مراجع رسمی کشور میگوید دولت در سال ۱۴۰۲ توانسته است نرخ رشد نقدینگی را از ۳۳.۱ درصد در فروردین به ۲۴.۳ درصد در اسفندماه، تورم تولیدکننده را از ۴۴.۷ درصد به ۲۴.۵ درصد و تورم نقطه به نقطه مصرف کننده را از ۵۵.۵ درصد به ۳۲.۳ درصد کاهش دهد. در سال ۱۴۰۲، بر اساس برآورد بانک مرکزی، تراز تجاری برابر ۲۰.۵ میلیارد دلار مثبت بوده است. همچنین نرخ رشد اقتصاد برای سال۱۴۰۲ بیش از ۶ درصد بوده است. طبق گزارشهای بینالمللی، در سال گذشته میلادی، ایران بالاترین نرخ رشد اقتصادی را در منطقه داشته است. همچنین در سال ۱۴۰۲، معادل ۶۹ میلیارد دلار ارز کالاهای اساسی، مواد اولیه و تجهیزات سرمایهای با نرخ مصوب بموقع تأمین شده است که ۳۰ درصد بیشتر از متوسط آن طی۴ سال قبل بوده است. بخش عمده این ارزها به کالاهای سرمایهای و مواد اولیه کارخانجات تولیدی اختصاص یافته است.
با این حال شاید برای بخش عمدهای از نخبگان و مردم تصویر شرایط اقتصادی کشور چه در سال ۱۴۰۲ و چه سالجاری نه بر اساس آمارهای رسمی بلکه بر اساس ادراک برساخته در فضای رسانهای باشد و این احساس که با ریلگذاری جدید قطار پیشرفت حرکت خود را آرام آرام آغاز کرده است ایجاد نشده باشد؛ فضای رسانهای که بخش عمدهای از آن مملو از «دادههای تسلیحشده» از سوی دشمن در راستای ناامنسازی فضای اقتصادی و پمپاژ یأس و ناامیدی است.
البته پر واضح است که گزاره فوق به معنای گل و بلبل نشاندادن شرایط اقتصادی کشور یا اینکه تمام سیاستهای اقتصادی دولت به موفقیت رسیده است، نیست. به تعبیر دقیق یکی از مسئولان دولتی «آواربرداری از یک خرابی ۱۰ ساله کار آسانی نیست و زمانبر است» اما باید در کنار بهبود تدریجی شاخصهای اقتصاد واقعی ایران برای ترمیم تصویر اقتصاد ایران نیز چارهاندیشی کرد.
این موضوع جزو تذکرات اخیر رهبر معظم انقلاب به مسئولان نظام نیز بود؛ آنجایی که ایشان فرمودند: «انتظار مردم آن است که تصمیمها و اقدامهایی که مسئولین کشور در مسائل اقتصادی انجام میدهند، در زندگی آنها اثر محسوس و ملموس داشته باشد؛ این انتظار مردم است. کاری کنیم که این انتظار برآورده بشود؛ انتظار بجایی هم هست.»
در خصوص اینکه تصویر اقتصاد ایران به عنوان پایه اصلی ادراک و احساس مردم از فضای اقتصادی چگونه باید سامان یابد گفتنیهای بسیاری وجود دارد اما خلاصه اینکه در دو بعد سلبی و ایجابی، به صورت متمرکز و با وحدت فرماندهی باید روایتهای صحیح را تحکیم و روایتهای ناصحیح را متزلزل کرد. آنچه که راقم این سطور تلاش داشت در این مجال کوتاه بر آن تأکید کند آن بود که تصویر اقتصاد ایران میتواند الزاماً مطابق با واقعیتهای اقتصاد ایران نباشد و در مسیر جهش تولید میبایست این تصویر را به دور از پارازیتهای ارسالی دشمن و با استفاده از سیگنالهای بومی، هنرمندانه و باورپذیر در جامعه ترمیم کرد.
انتهای پیام