آن که شیفتۀ سید جمال بود نه آن که ...
تاریخ انتشار: ۹ اسفند ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۷۰۷۵۸۹۴
به بهانۀ درگذشت سیدهادی خسروشاهی (محقق) در پی ابتلا به کرونا ویروس این یادآوری جا دارد که او همانی نیست که اوایل انقلاب وعده خانهدار شدن مردم را میداد.
به گزارش ایسنا، مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: «به بهانۀ درگذشت روحانیِ محقق و اهل تاریخ - آقای سیدهادی خسروشاهی - به دلیل ابتلا به «کرونا ویروس» و به سبب مقاومت کم بدن به خاطر شرایط سنی در روز پنج شنبه و در بیمارستان مسیح دانشوری قصد داشتم فردا دربارۀ او بنویسم و خصوصاً به تسلط او بر نقشۀ فرهنگی جهان عرب و آشنایی با جریانات مختلف به ویژه اخوانالمسلمین اشاره کنم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خاصه این که مجال کوتاه گفتوگو با ایشان در حاشیۀ یک برنامۀ تاریخی سبب شده بود بیش از پیش اطمینان حاصل کنم که آدم باسواد و کتابخوان و دنیادیدهای است و قطعاً سالها سفارت ایران در واتیکان در این امر تأثیر داشته و بخت هم با او یاری کرده؛ چرا که این مأموریت، مقارن با دوران پاپ ژان پل دوم بوده که همه اذعان دارند با اسلاف و اخلاف خود متفاوت و مایل بود دربارۀ ادیان و مذاهب دیگر هم بشنود و بداند.
با این حال در غروب پنجشنبه هشتم اسفند دست به قلم و به تعبیر محمد قائد دست به کیبورد میشوم چون بیم دارم نزد کسانی و به خاطر تشابه اسمی ایشان با آن روحانی دیگری که اوایل انقلاب وعده میداد همه را خانهدار میکند، اشتباه گرفته شود؛ چرا که او هم سیدهادی خسروشاهی نام داشت و البته از شهرتی به مراتب افزونتر برخوردار بود و هنوز در خاطرهها مانده است.
سیدهادی خسروشاهیِ تازه درگذشته و قربانیِ کرونا اما اهل کتاب و پژوهش و تاریخ و مطالعات سیاسی و نویسنده کتاب و مقاله بود و اگرچه مناصب حکومتی چون سفارت را هم در کارنامه دارد اما نباید با آن سیدهادی خسروشاهی که با وعدۀ خانهدار کردن، کثیری را به تهران کشاند و بر تقاضا و طبعاً قیمت مسکن افزود، اشتباه گرفته شود.
( آیتالله سیدهادی خسرو شاهی بعد از انقلاب رییس منطقه ۱۲ کمیته و رییس بنیاد هیأت امنای بنیاد مسکن شد و بهخاطر وعدههایی که میداد و اصطکاکاتی که با شهرداری دوران مهندس توسلی داشت، به چهرهای خبرساز تبدیل شد. او متولد خسروشاه یا خسروشهر و فرزند باقر بود و این سیدهادی بعد از انقلاب به امور فرهنگی اشتغال داشت و چهبسا اگر آقای خاتمی در سال ۶۱ وزیر ارشاد نمیشد او را در نظر میگرفتند. ایشان فرزند سیدمرتضی متولد تبریز بود؛ هرچند که اگر پدرانشان - سیدباقر و سیدمرتضی نسبت داشته باشند - بعید نیست که این دو نسبت خانوادگی داشته باشند اما خسروشاهی مورخ را نباید با خسروشاهی بنیاد مسکن اشتباه گرفت.)
حال که این نگرانی رفع شده جای آن است که بگوییم مرحوم خسروشاهی شیفتۀ سیدجمالالدین اسدآبادی بود و از دوست فاضلام - جناب سیدمهدی حسینی درود - شنیدم که شدت علاقه او به سیدجمال به حدی بود که عمامۀ خود را نیز مانند او میبست.
اتفاقا سید جمالالدین هم در همین اسفندماه و به خاطر ابتلا به مرضی که در آن زمان چندان شناخته نبود، (سرطان فک) درگذشت و سیدهادی نیز در اسفند ماه و بر اثر ابتلا به ویروس یک بیماری فعلا ناشناخته و مرموز.
چنان که گفته شد مرحوم خسروشاهی بیش از آن که دغدغههای فقهی و حوزوی داشته باشد، مرد فرهنگ و تاریخ بود؛ تا جایی که استاد محمدرضا حکیمی او را « فرهنگبانِ کوشا» لقب داده بود.
هرچند «در اگر نتوان نشست» ولی یکی از «اگر»های تاریخی میتواند این باشد که اگر حُسنی مبارک دیکتاتور مصر که دو روز قبل از سیدهادی خسروشاهی و در قاهره درگذشت زودتر و مثلا همزمان با دولت اصلاحات در ایران سرنگون شده بود، چهبسا مرحوم خسروشاهی به عنوان اولین سفیر ایران در مصر و البته در دوران جمهوری اسلامی و پسامبارک انتخاب میشد و تجارب خود را در اختیار محمد مُرسی یا هر فرد دیگر که به قدرت میرسید، قرار میداد و شاید اخوان المسلمین و مُرسی هم به آن سرنوشت دچار نمیشدند. (البته تجربۀ یک دوره ریاست دفتر نمایندگی ایران در قاهره را داشت اما دفتر نمایندگی برای حفظ حداقل رابطه است حال آن که سفیر برای توسعۀ روابط میکوشد و در دوران تازه دست او بازتر بود.)
پس از تحولات ۹ سال پیش مصر که به پایان حکومت حسنی مبارک و رقابت نهاد ارتش و اخوان بر سر تصاحب قدرت انجامید اما از خسروشاهی هیچ مشاورهای نخواستند. حتی کار به جایی رسید که در شهریور ۱۳۹۱ محمد مرسی برای شرکت در نشست سازمان همکاریهای اسلامی یا کنفرانس اسلامی به تهران آمد و با نطق خود حساسیتهای فراوانی را برانگیخت و روزنههای ارتباط را بست؛ حساسیتی که اگر یک رییسجمهوری غیر اخوانی مانند عمرو موسی یا محمد برادعی روی کار آمده بود، ایجاد نمیشد و چهبسا باب تجدید رابطه را هم میگشودند.
اگر پیشتر هماهنگی شده و آدمی مثل خسروشاهی که مورد احترام و وثوق اخوانالمسلمین و کاملا آشنا با فرهنگ مصر بود با او ملاقات میکرد چهبسا این اتفاق نمیافتاد و خود او نیز به چنان سرنوشتی مبتلا نمیشد و کار به جایی نمیرسید که حسنی مبارک سرنگون شده را از زندان آزاد کنند و محمد مرسی را که با کودتای ژنرال سی سی خلع شده بود به زندان بیندازند و مرد ساده دل در زندان بمیرد.
نه که روحانی تازه درگذشته قدرت خاصی داشت اما منطقه را میشناخت و ایران میتوانست کمک کند و هیچکس هم به اندازۀ مرحوم خسروشاهی از تحولات مصر آگاه نبود.
به هر رو تا اینجا حجتالاسلام سیدهادی خسروشاهی مشهورترین قربانی ویروس کرونا در ایران است؛ تا جایی که کانال الجزیره خبر درگذشت او را به قید فوریت و ذیل عنوان «عاجل» و این گونه منتشر کرد: «رجل دین بارز فی مدینه قم جراء اصابته بفیروس کورونا.»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: سیدهادی خسروشاهی سیدهادی خسروشاهی مرحوم خسروشاهی چه بسا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۰۷۵۸۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا گزارش بیبیسی درباره نیکا شاکرمی جعلی است؟
در حدود دو سال گذشته رسانههای فارسیزبان ضدایران و حتی غربی، بارها در گفتوگو با افراد مختلف،گزارشهایی درباره نحوه درگذشت نیکا شاکرمی منتشر کردهاند؛ گزارشهایی که حتی با روایتهای مخدوش مادر و خاله این نوجوان تناقضهای جدی داشته است. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، سرویس جهانی بیبیسی روز دوشنبه 29 آوریل (10 اردیبهشت ماه) با تکیه بر اسنادی که به تعبیر این رسانه «بسیار محرمانه» خوانده شده، گزارشی از نحوه درگذشت نیکا شاکرمی منتشر کرد. نیکا شاکرمی نوجوان 16سالهای بود که رسانههای فارسیزبان ضدایران، در نخستین روزهای ناآرامیهای سال 1401، از او به عنوان یکی از کشتهشدگان اعتراضات در تهران نام بردند. مقامات قضایی و امنیتی با استناد به محل درگذشت این فرد و همچنین گزارش پزشک قانونی، ضمن رد اظهارات رسانههای ضدایران، «سقوط از ساختمان» را علت مرگ شاکرمی معرفی کردند. با این وجود اما چند تصویر از حضور شاکرمی در اعتراضات و ویژگیهای شخصیتی مادر و خاله شاکرمی، فضای مناسبی را در اختیار شبکههای ضد ایران برای دمیدن بر آتش اعتراضات در ایران با هدف سرنگونی حکومت داده بود.
در طول کمتر از دو سال گذشته رسانههای فارسیزبان ضدایران و حتی غربی، بارها و بارها در گفتوگو با افراد مختلف، گزارشهایی درباره نحوه درگذشت این نوجوان 16ساله منتشر کردهاند؛ گزارشهایی که در بسیاری از مواقع، حتی با روایتهای مخدوش مادر و خاله نیکا شاکرمی نیز تناقضهای جدی داشته است.
دوشنبه دهم اردیبهشت، سرویس جهانی بیبیسی، روایت جدیدی از درگذشت نیکا شاکرمی منتشر کرد که با وجود تلاشهای فراوان، رد این تناقضات در آن بسیار مشهود است. برخلاف دفعات قبل، این بار یک رسانه بینالمللی و آن هم با استناد به اسنادی که آنها را «بسیار محرمانه» میخواند، به ماجرا ورود کرده است. این موضوع به اندازهای عجیب بود که دویچهوله فارسی درباره آن نوشته «این اولینبار است که یک رسانه بینالمللی با استناد به سندی محرمانه چنین گزارشی را منتشر میکند.» بیبیسی ادعا کرده این گزارش «بخشی از یک پرونده 322صفحهای» درباره معترضان بوده است. این رسانه هرچند مدعی محرمانه بودن این سند است اما در گزارشش به «تناقضهای موجود در اسناد» نیز اشاره کرده. به عنوان نمونه، بیبیسی اذعان داشته در سندی که تحقیقاتش روی آن «متمرکز» شده، «حاوی چند تناقض» بوده است. بیبیسی نوشته: «به عنوان مثال، نیروی انتظامی «ناجا» که در این گزارش نقل شده، در آن زمان به «فراجا» معروف» بوده است.
در حالت معمولی نهتنها یک رسانه بینالمللی که حتی رسانههای محلی نیز حاضر به انتشار سندی با چنین اشتباه فاحشی نخواهند شد. آنطور که سرویس جهانی بیبیسی اذعان داشته، این تنها یکی از تناقضات این سند بوده است اما بیبیسی برای توجیه انتشار این گزارش، مدعی شده مفاد اسناد را با فردی که بیبیسی آن را «افسر اطلاعاتی سابق ایران که به آرشیو سپاه پاسداران دسترسی داشته» معرفی کرده، به اشتراک گذاشته و این فرد صحت گزارش را تایید کرده است!
انتشار این گزارش با چنین اسنادی حتی باعث شده برخی رسانههای فارسیزبان ضدایران که چندان نیز حرفهای نیستند، با محتوای بیبیسی فاصله خود را حفظ کنند. دویچهوله فارسی پس از انتشار بخشی از این گزارش نوشت «به طور مستقل امکان راستیآزمایی این گزارش را ندارد.»
چنین خطای فاحشی آن هم از رسانهای به قدمت سرویس جهانی بیبیسی، از دو حالت خارج نیست؛ یا این پروژه دستپخت سرویسهای امنیتی غربی است و یا اینکه باید این گزارش پوست موز یک گروه نفوذی باشد که زیر پای بیبیسی انداخته شده است. نباید فراموش کرد اسفند سال گذشته یک گروه هکری که مدعی هک سامانههای مربوط به قوه قضائیه بود، اسنادی را منتشر و ادعا کرد که دو سند آن مکاتبه در طبقهبندی «سری» وزارت اطلاعات با دادستان عمومی و انقلاب تهران برای خروج برخی کارمندان دو شبکه معاند تلویزیونی «ایران اینترنشنال» و «بیبیسی فارسی» از فهرست کارکنان ممنوعالمعامله این دو شبکه ضدایرانی است. شبکهای که چنین اطلاعات مخدوش و متناقضی را در اختیار بیبیسی قرار داده، بلافاصله در شبکههای اجتماعی دست به کار شد و با استفاده از لشکر سایبریاش، به صورت پرحجم سعی در بازنشر گسترده این گزارش کرد.
چرا گزارش اخیر بیبیسی جعلی است
فارغ از این که خانم نیکا شاهکرمی بر اثر چه حادثه یا اتفاقی فوت کرده، میتوان با قاطعیت گفت گزارشی که توسط بیبیسی منتشر شده ، به دلایل مختلف جعلی و فاقد اعتبار است. جعل کننده از اطلاعات بسیار کمی درباره سازمان و سازکار سپاه برخوردار بوده یا تعمد داشته است.
تهیهکننده یا جعلکننده گزارش هدف اولیهاش از چنین جعل غیر حرفهای و پر از دروغ و مین گذاری شدهای، بی حیثیت کردن بیبیسی بوده است. بیبیسی حتی حاضر نشده اسم فرمانده تیپ انتظامی و… را در گوگل سرچ کند تا متوجه مسولیت و رده آن و عنوان سازمانی شود.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/